تیمهای موفق یا بهتر بگوییم تیمهای مؤثر در سازمانها به افرادی با قدرتهای متفاوت نیاز دارند تا در کنار هم به سمت اهداف تعیینشده حرکت کنند. قرار نیست همۀ آنها یکشکل باشند و تخصصهای مشابه داشته باشند، اما لازم است مهارتهای عمومی کار تیمی را بشناسند و آنها را به کار ببرند.
اولین وظیفۀ هریک از اعضای تیم این است که همتیمی خوبی باشند؛ یعنی عضو مناسبی برای تیم باشند، کار را به صورت تیمی پیش ببرند و مهارت های کار تیمی را داشته باشند.
آیا همتیمی خوببودن کار سختی است؟ به نظر من خیر. گاهی وقتها یادگرفتن چند نکتۀ ساده باعث میشود که به یک همتیمی فوقالعاده تبدیل شویم. این مقاله دربارۀ چندتا از اولین ویژگیهای یک عضو خوب است. در مورد هرکدامشان توضیح میدهم و دلیل اهیمت آن را هم میگویم.
1- یک عضو مناسب نقشش را میشناسد
با کمک رهبر تیم، به طور کامل، با نقش و توضیحات شغلی نقش خود آشنا شوید. اینکه رهبر تیم چه انتظاری از جایگاه شما دارد مهم است. میتوانید در مورد انتظارات مافوق خود سؤال کنید تا همهچیز شفاف شود. در اینترنت هم جستجو کنید که برای شغل و جایگاه شما چه وظایفی تعریف شده است.
مهمتر از هر چیز این است که بدانید سازمان شما از شما چه انتظاری دارد. ممکن است یک مهندس بسیار باهوش باشید و دانش گستردهای در رشتۀ خود داشته باشید، اما تا زمانی که ندانید از شما چه انتظاری وجود دارد، نمیتوانید خوش بدرخشید.
وقتی نقش خود را در تیم درک کردید، آنگاه برای انجام وظایف خود، در حد توان، تلاش کنید. البته که تمرکز روی نقش به معنای ایزولهکردن خود و توجهنکردن به دیگر همتیمیها نیست؛ ممکن است سایر اعضای تیم نیاز به کمک داشته باشند یا شما بتوانید راهحلی ارائه دهید.
مراقب باشید که مرزها را بشناسید و بهاصطلاح پایتان را از گلیمتان درازتر نکنید.
همتیمی خوب خودش را هم میشناسد
به عنوان کسی که میخواهید عضو خوبی برای تیم باشید، در مورد مهارتهایی که دارید و آنچه که درش خوب نیستید بیطرفانه و بدون تعصب قضاوت کنید. خودتان را آنگونه که هستید بشناسید.
اگر ضعفی دارید برای بهبود آن تلاش کنید و سعی نکنید که خودتان یا دیگران را در مورد ضعفهایتان گول بزنید. داشتن ضعف عیب نیست. قرار نیست که آنها را نادیده بگیرید؛ اما، قرار هم نیست آن را جار بزنید. وقتی در مورد نقاط ضعف خود با خود صادق باشید، میتوانید آنها را بپذیرید و روی مهارتهایی که شما را برای تیم به عضوی ارزشمند تبدیل میکند، تمرکز کنید.
داشتن ضعف عیب نیست. همۀ ما انسان هستیم و باید بدانیم که داشتن ضعف با وجود ما آمیخته است. بنابراین طبیعی است که آدمها در حوزههایی ماهر باشند و در حوزههای ضعیف باشند. وقتی که پذیرفتید سوپرقهرمان نیستید و کمالگرایی افراطی را کنار گذاشتید زندگی روی خوشش را به شما نشان میدهد.
در مورد مهارتهایتان هم واقعبین باشید. اگر مهارتی دارید به آن افتخار کنید. فروتنی بیش از حد را کنار بگذارید و مهراتهایتان را به کار بگیرید. ولی مغرور هم نباشید.
راستگوبودن با خود و پذیرفتن خودِ خاکستری کمک میکند که از نشاندادن خودتان هراس نداشته باشید. مطمئن باشید دیگران شما را میپذیرند. پذیرفتن خود به معنای این نیست که تبدیل به فردی ضداجتماعی و بیادب شوید؛ باید قواعد زندگی اجتماعی را تا حد ممکن رعایت کنید.
واقعیبودن باعث میشود که رهبران تیم ویژگیهای اصلی اعضای تیم خود را بهدرستی درک کنند. در این صورت رهبران خوب میدانند که چگونه کار نامناسب را به افراد اشتباه واگذار نکنند.
***
به طور کلی، اعضای تیم باارزش باید در رشتههای متناسب با موقعیت خود متخصص باشند و نباید از آنها انتظار برود که در کارهای هم دخالت کنند یا نقشهایشان را با یکدیگر عوض کنند. این تخصصهای متفاوت در کنار روحیۀ همکاری تیم را منسجم میکند.
2- روحیۀ همکاری داشته باشید
نمیشود در اتاقتان بنشینید، در را ببندید، تلفنتان را جواب ندهید و همتیمی خوبی باشید. همتیمیبودن به معنای همکاری نزدیک و ارتباط مداوم با دیگر اعضای تیم است. در کار تیمی وظایف اعضا تکههای پازل هستند و اعضا همدیگر را کامل میکنند.
طبیعی است که همۀ اعضای تیم شبیه به هم نباشند؛ عقاید متفاوت، سلیقههای متفاوت، انگیزههای متفاوت. آنچه آنها را دور هم نگه داشته است هدف یکسان است. در کار تیمی نظرات و ایدههای مختلف و گاهی متناقض وجود دارد. تفاوتها را بپذیرید و به نظرات مختلف احترام بگذارید.
در جلسات ایدهپردازی حتی اگر مطمئنید که ایدۀ شما بهترین ایده است، قبل از پافشاری روی آن، به همۀ ایدههای موجود گوش کنید.
در کار تیمی ایدههای شما همانقدر ارزشمند است که ایدههای دیگر افراد تیم. وظیفۀ شما این است که ایدهتان را به طور کامل تشریح کنید و اگر از ایدۀ شما استقبال نشد یا انتقاداتی به آن مطرح شد ناامید نشوید و آن را شکست تلقی نکنید. خلاصه که از این وضعیت طبیعی بحران خلق نکنید.
درست انتقاد کنید و انتقادپذیر باشید
اگر انتقادپذیر و منطقی باشید خودتان هم راحتتر و با صراحت بیشتری میتوانید ایدههای دیگران را نقد کنید. دیگران هم از انتقادات شما ناراحت نخواهند شد.
علاوه بر اینکه باید نسبت به انتقادات عاقلانه رفتار کنید باید انتقادکردن را هم بلد باشید. یکی از مهمترین مهارتهای ارتباطی داشتن توانایی انتقادکردن سازنده و بانزاکت است. گرچه واضح است که قصد شما از انتقادات هدایت تیم رو به جلو و حل مسئله است، اما اگر مراقب نباشید، ممکن است افراد انتقادتان را یک حملۀ شخصی تلقی کنند.
روش خوب انتقادکردن این است که قبل از انتقاد قدردانی خود را از آنچه که فرد، به خوبی، انجام داده ابراز کنید و سپس توضیح دهید که چطور میشود آن کار را بهتر انجام داد یا آن ایده را بهتر کرد.
یکی دیگر از نشانههای ارتباطات خوب دانستن زمان سکوت است. خیلی اوقات، اگر نظری ندارید که بحث را به جلو سوق دهد، بهتر است چیزی نگویید. شنوندۀخوببودن هم برای تیم به اندازۀ نظردادن ارزش دارد.
***
به طور کلی، اگر اعضای تیم یکدیگر را درک نکنند نمیتوانند به مثابۀ یک تیم منسجم عمل کنند. ازاینرو داشتن مهارتهای ارتباطی و روحیۀ همکاری برای عضو خوبِ تیم ضروری است. همیشه دنبال مصالحه و صلح باشید و اهل سازش و مدارا.
3- مسئولیتپذیر و قابلاتکا باشید
هر عضوی از تیم تأثیر زیادی بر عملکرد و پویایی کل تیم دارد؛ از این جهت همۀ اعضا در موفقیتهای و شکستهای تیم شریکند؛ تکتک اعضا در ناکارآمدی تیم مسئولند و در عملکرد مثبت تیم شریکند. باید خودتان را اندامی از یک بدن به نام تیم بدانید و برای خود سازی جداگانه نزنید.
اگر اشتباه کردید، به عنوان عضوی از تیم، باید مسئولیت اشتباهات خود را به عهده بگیرید و به دنبال راهحل باشید. باید درک کنید که اقدامات شما چطور بر کل گروه تأثیر دارد. با پذیرش اشتباه و اصلاح آن احترام بیشتری هم برای خود میخرید.
از نشانههای مسئولیتپذیری عملکردن به وعدههاست. اگرچه ویژگیهای رفتاری و شخصیتی (مثل مهربانی و ادب) مهم هستند و خبر از سیرت نیکو میدهند، اما عملکردن به قول و قرارها و به سرانجامرساندن مسئولیتها، در زمان خودش، مهمتر از آنهاست.
رهبر خوب هم اعضای تیمش را به خاطر قابلاطمینانبودن تشویق میکند؛ چراکه برای رهبر تیم بسیار مهم است که بتواند روی تیم حساب کند.
قابلاتکابودن به معنای این است که مدیران کاری را به شما بسپارند و مطمئن باشند که خودتان به بهترین شکل آن را مدیریت میکنید. خودگردان بودن و توانایی مدیریت مسئولیتهای چیزی است که مدیران خوب به دنبال آن هستند.
البته همۀ مدیران دوست ندارند که شما خودگردان باشید و بتوانید به تنهایی و مستقلانه کارها را پیش ببرید. مدیران جزءنگر کار با زیردستانی را دوست دارند که بتوانند کنترلشان کنند و روی آنها تسلط داشته باشند. برای این دسته از مدیران احساسات شخصی مهمتر از اهداف سازمان است. مدیریت جزءنگر (micromanagement) هرگز نتایج خوبی برای شرکت ایجاد نمیکند، اما برای مدیران، به طور موقت، احساس خوبی ایجاد میکند.
4- به تیم خود متعهد باشید و به آن اهمیت بدهید
هر تیمی به افراد شایسته و متعهد نیاز دارد. رهبران خوب هم همیشه از طریق آموزش، مربیگری و مدیریت عملکرد موانع موجود برای تعهد اعضای تیم را شناسایی و برطرف میکنند.
تعهد اعضا به تیم باعث میشود که وقتی یکی از اعضای تیم به کمک احتیاج داشته باشد، دیگر اعضای تیم از این نیاز آگاه شوند و به یاری همتیمیشان بشتابند.
همتیمی متعهد آیندهاش را در موفقیت تیم میبیند، پس روی تیمش سرمایهگذاری میکند. او به گروه، روند کار و اهداف تیم باور دارد. او روی خودش هم سرمایهگذاری میکند. چطور؟
همتیمی خوب راضی نمیشود که مهارتهایش راکد بماند و کهنه شود. مخصوصاً در عصری که هر روز اتفاق جدیدی میافتد و لازم است آدمها خودشان را بروز نگه دارند تا مهارتهایشان منسوخ نشود.
هر هفته برای یادگیری مهارتی جدید، زبان جدید و توسعۀ شخصی زمانی را اختصاص دهید و مطالعه کنید. تیم شما به فردی بروز و متخصص نیاز دارد که دائما در حال رشد است. رشد شما، به عنوان فردی متعهد به تیم، باعث رشد تیم میشود.
5- منعطف باشید
ناسازگاری و اختلاف در همۀ تیمها در برههای به وجود میآید؛ وقتی افراد با استعدادها، رویکردها، ایدهها و مهارتهای مختلف در تیم جمع شوند، اختلاف اجتنابناپذیر است. اما تیمهای کارآمد اعضایی دارند که فعالانه به دنبال راهحلهایی میگردند تا مسائل را حل کنند. همتیمیهای خوب دیگران را هم در این فرایند شریک میکنند.
اعضای تیم باید انعطافپذیر باشند. فرد منعطف درک میکند که داشتن تنوع نظرات و اختلاف در روشها نه تنها مضر نیست بلکه تلاش برای حل آنها منجر به بروز راهحلهای خلاقانه میشود.
وقتی فرد منعطفی باشید، وظایف جدید را به راحتی میپذیرید. پذیرفتن نقشهای جدید به شما امکان میدهد بیشتر بیاموزید و بهتر به تیم خود کمک کنید. ممکن است از تغییر شرایط و انجان نقشهای جدید واهمه داشته باشید، اما بهتر است به هر وظیفۀ جدید به عنوان فرصتی برای یادگیری نگاه کنید.
در روزگار جدید بازارها به سرعت تغییر میکنند و ممکن است به خاطر یک تکنولوژی جدید سهم بازار شرکتی، که بسیار قدیمی هم هست یکشبه، از بین برود. از این رو شرکتها به آدمهایی نیاز دارند که همزمان با تغییر مسیر شرکت تغییر کنند و خود را با شرایط جدید وفق دهند. سازگاری با شرایط جدید نیاز به یادگیری سریع مهارت و دانشی جدید است که حتی با موقعیت فعلی آنها تناسب ندارد.
انعطافپذیری باعث میشود که اگر آدم پرحرف و برونگرایی هستید به خاطر همکارتان که نیاز به تمرکز زیادی برای انجام وظایفش دارد خود را سازگار کنید و اگر آدم درونگرایی هستید برای ارتباط بهتر با همکارانتان تلاش بیشتری کنید و با آنها وارد گفتوگو شوید.
6- مثبت، خوشبین و آیندهنگر باشید
مثبتبودن به معنای شادبودن، خواندن آهنگهای شاد برای همکاران یا درآغوشگرفتن هرروزۀ آنها نیست. مثبتبودن به خندان و پرحرف بودن هم ربطی ندارد. مثبتبودن مربوط به طرز فکر است. میتوانید فردی کمحرف باشید اما انرژی مثبتی داشته باشد و تأثیر فوقالعادهای روی همتیمیهای خود داشته باشید.
داشتن نگرش مثبت به شما کمک میکند که در مواقع استرسزا و شرایط دشوار به همکارانتان کمک کنید و به آنها آرامش منتقل کنید.
نگرش مثبت به شما کمک میکند که شکستها و ناکامیها مأیوستان نکند. شکست برای شما یه بازخورد و یک درس است. در این صورت به دنبال مقصر نمیگردید و خود و تیم را به خاطر چیزی که از کنترل شما خارج بوده مقصر نمیدانید.
همتیمی خوشبین آینده را خوش بینانه میبیند. خوشبینی به معنای برنامهنداشتن نیست بلکه به معنای عملکردن بر اساس استراتژی و طرح است که افراد خوشبین امیدوارانه بر اساس آن پیش میروند.
افراد مثبت و خوشبین افرادی بیبرنامه و شنگول نیستند. آنها آینده را پیشبینی میکنند، به تأثیرات تصمیمات خود واقفند و برای رسیدن به اهداف برنامهریزی دارند.
sources: timedoctor, indeed, cmoe
نتیجه | مهارت های کار تیمی
عضو تیم کسی است که برای انجام کارها، دستیابی به اهداف یا پیشبرد پروژهها فعالانه در تیم خود حضور دارد. اعضای تیم به طور فعال به هم تیمیهای خود گوش میدهند، به ایدهها احترام میگذارند و هدفشان بهبود محصول یا فرایند نهایی است. بازیکنان تیم درک میکنند که موفقیت تیمشان موفقیت خودشان است و وقتی تیمشان در مسیر خود با مشکلی مواجه است، مسئولیت مشترکی دارند.
بنابراین:
- یاریگر باشید؛ یعنی اگر دیدید که همتیمیتان سردرگم است یا برای انجام کاری به چالش خورده است به او پیشنهاد کمک بدهید.
- شنوای فعال باشید؛ چراکه با درستشنیدن و گوشدادن فعال به دیگران است که میتوانید پاسخهای عاقلانهای داشته باشد.
- ارتباط برقرار کنید؛ ارتباطات مداوم با همتیمیها باعث میشود همه از کار هم خبر داشته باشند، درجریان پیشرفتها و ضعفها باشند و موازیکاری نکنند.
- به دیگران احترام بگذارید؛ هریک از اعضای تیم نقشی مهم دارد که برای بهثمررسیدن هدف تیم آن را ایفا میکند. از آنها حمایت کنید و بدانید که دیگران همانقدر قابل نقدند که شما.
- مسائل را حل کنید؛ اگر مشکلی وجود دارد به دنبال راهحل باشید و آن را در جلسات بیان کنید و از دیگران بازخورد بخواهید.
- موفقیت دیگران را جشن بگیرید؛ اگر عضوی از تیم شما به موفقیتی دست یافت، شما به موفقیت دست یافتهاید. چراکه تیم یک قدم به موفقیت نزدیکتر شده است و شما باید از ته دل خوشحال باشید.
عضو بودن در تیم به معنای این است که شما عضوی از یک بدن هستید. باید وظیفۀ خود را به خوبی انجام دهید و با وظایف دیگران هارمونی داشته باشید. همۀ اعضای تیم در موفقیت بدن به یک اندازه سهم دارند و بدن بدون وجود هریک از اعضا ناقص است.